دو دوست در جست و جوی رفیق دوران دانشگاه شان «رانچو» هستند. طی این مدت آن ها خاطرات تلخ و شیرینی که با رانچو داشته اند را به یاد می آورند، کسی که باعث شد آن ها در مورد همه چیز متفاوت فکر کنند، و به همین دلیل تمام اطرافیان شان آن ها را احمق خطاب می کردند...
«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.
در شهرى در قرن بیست و یکم، کارگران در زیرزمین زندگى میکنند و حاکمان از روى زمین کنترل اوضاع را در دست دارند. «فردر» (فرولیخ)، پسر حاکم اصلى، علایقى به کارگران دارد و در واقع دل باخته ى «ماریا» (هلم)، یکى از رهبران کارگران است.
« ایو هرینگتن » ( باکستر ) ، بازیگرى جوان و شیفته و والهه ى دنیاى نمایش است که یک شب با امید و آرزو خود را به رختکن ستارهى بزرگ برودوی، « مارلو چانینگ » ( دیویس ) مىرساند، و یک داستان غم انگیز و جذاب از زندگى خود را براى او و دوستانش تعریف مىکند...
«تونی مونتانا» (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا» (میشل فایفر)، دوست دختر رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند...
داستان انیمیشن بر اساس واقعیت ساخته شده و در سال 1976 تا 1994 اتفاق میافتد، دربارهی دوستی بینِ یک دختر 8 ساله و مرد یهودیِ 44 سالهای است که در نیویورک زندگی میکند، داستان از وقتی که دختر 8 ساله است و تا وقتی 26 ساله شود و نامه هایی که بین این دو نفر رد و بدل میشود ادامه دارد...
آوریل سال 1861، عمارت عظیم تارا در آتلانتا. "اسکارت اوهارا" متوجه میشود که مرد رویاهایش، "اشلى ویلکس" به او علاقه اى ندارد و در صدد است تا با "ملانى همیلتن" ازدواج کند. اما از طرف دیگر "رت باتلر" عضو بد نام یک خانواده ى ثروتمند ساکن چارلستن دلباخته ى "اسکارلت" مىشود و در او ویژگىهایى شبیه به خود پیدا مىکند.
فارگو، داکوتای شمالی. "مارج گاندرسن"، پلیس محلی، زن بارداری است که تحمل، سادگی و رفتار مهربانش، ذکاوتش را پنهان کرده است. وقتی جسد دو سرنشین اتومبیلی در نزدیکی جسد یک پلیس کشف می شود، "مارج" این اتفاق را با پروندهی دو خلافکار به نام های "کارل" و "گیار" کنار هم می گذارد...
ریاضی دان معروف، "جان فوریس نش جونیر" (راسل کرو) با "آلیشیا" (جنیفر کانلی) ازدواج کرده است و زندگی خوشی دارد. تا این که "ویلیام پارچر" (اد هریس) مأمور سیا به سراغش می رود و می خواهد در زمینهی فعالیت های رمز گشایی به کارش بگیرد و از آن به بعد است که زندگیاش تبدیل به یک کابوس می شود...