داستان در دو مسیر جداگانه دنبال میشود که محور اصلی ان بر پایه انتقام و خشونت است. اعضای نخبه نیروهای ویژه امریکا به جنگلهای بولیوی برای ماموریتی خاص فرستاده شدند. تیم ها در گروه های جدا به دنبال اتمام ماموریت جنگلهای بولیوی را زیر پا میگذارند اما دست هایی در کار است تا آنها را به نابودی بکشاند...
یک خانم جوان قطار ساعت 1:30 نیویورک به بوستون را از دست می دهد و به همین منظور یک موزیسین خیابانی به او کمک می کند تا شب نشده به خانه برگردد، قبل از اینکه شوهرش برسد. در طول شب آنها چیزهای زیادی درباره یکدیگر میفهمند و در نهایت عاشق هم می شوند و...
«تونی استارک» روی یک پروژه برای حفظ صلح کار می کند، اما اوضاع از کنترلش خارج می شود و اکنون گروه انتقام جویان باید «آلترون»، ساخته ی دست استارک را، از رسیدن به اهداف شریرانه اش باز دارند...
"نیک فیوری" مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط «لوکی» مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون «مرد آهنی»، «هالک شگفت انگیز»، «تور»، «کاپیتان آمریکا»، و «بیوهی سیاه» با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
دولتهای جهان قانونی را وضع میکنند که طی آن فعالیتهای تمامی «ابرقهرمانان» کنترل میشوند و آنها باید برای دولت آمریکا کار کنند. "کاپیتان آمریکا" و "مرد آهنی" که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر میایستند...
"جیک وایلدر" بعد از بهم زدن رابطه با دوست دخترش، با دوستانش شرط می بندد که می تواند یک دختر زشت بنام "جینی بریجز" را تبدیل به ملکه مجلس رقص دبیرستان بکند...
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است و درباره یک وکیل معتاد به مواد مخدر می باشد که به اشتباه سرنگ آلوده را بجای سرنگ ایمنی سلامت قرار داده و باعث مشکلات بسیار برای سازمان خود می شود...
*
نسخه دوبله پارسی (صداوسیما) بدون حذفیات اضافه شد. | سینک اختصاصی
الی ( آنا فاریس ) دختری است که تمام مشکلات زندگی اش تمام شده و حالا تنها خواسته اش این است که عشق واقعی را در زندگی اش تجربه کند. او که در دوران زندگانی خود با حدود 20 مرد رابطه داشته، تصمیم می گیرد به گذشته رجوع کند تا ببیند کدام یک از این مردان می توانست عشق واقعی او در زندگی اش باشد و...
«آنی» (اسکارلت جوهانسون) که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده، کارش را بعنوان پرستار بچه یک خانواده نیو یورکی پولدار شروع می کند. در حالی که پدر بچه مدام مشغول کارش است و مادر هم وقتش پر است و هیچ کدامشان دوست ندارند با پسر کوچکشان باشند. آخرین پرستار بچه به خاطر گذراندن وقتش در قرارهای عاشقانه اخراج شده و همین مساله باعث دردسر آنی میشود، زیرا مرد جذابی که در همسایگی آنهاست، سعی دارد با او ارتباط برقرار کند.