داستان فیلم درباره دختری هندی است که مجبور است به یک ازدواج اجباری تن بدهد اما وقتی موقعیت را مناسب می بیند، فرار می کند و به پاکستان می رود. او با پسر فرماندار سابقِ آنجا آشنا می شود که قصد دارد این دختر را برای رسیدن به عشق واقعی اش یاری کند...
داستان فیلم از آنجایی نشأت می گیرد که پدر "تریپ" (لوکاس تیل) در تمام طول زندگانی اش به دنبال یافتن هیولای دریا بود اما جست و جوهای آن بی ثمر بود. حال "تریپ" بزرگ شده است و توانسته با استفاده از قطعات کهنه و به درد نخور ماشین های فرسوده، کامیونی غول آسا بسازد. در ادامه و در طی حفاری نفت در نزدیکی آنجا، موجودی با استعداد از دل زمین بیرون می آید و به کامیون تریپ قابلیت هایی می دهد...