این سریال داستان ماجراجوییهای خطرناک و همچنین پر از بدبختی یک پرنسس به نام بین را دنبال میکند. او در این ماجراجویی تنها نبوده و قرار است یک الف خوب و چابک و یک موجود عجیب همراهش باشند. در طی این مسیر پر از مانع ، این سه دوست عجیب و غریب قرار است با غولهای بزرگ ، روحها ، ترولها ، شیرماهیها و بسیاری از موجودات ترسناک دیگر روبرو شوند و…
هیون، یک دانش آموز دبیرستانی که خانواده اش را در یک حادثه وحشتناک از دست داده است، مجبور می شود خانه خود را ترک کند و مجبور است با واقعیت جدیدی روبرو شود که در آن هیولاها سعی در نابودی همه بشریت دارند. حالا او باید با تمام وجود تلاش کند نسل بشر را از نابودی نجات دهد.
ریشه اصلی داستان این سریال درباره ی نزاع و جنگ بین خدایان قدیم و خدایان جدید است. خدایانی که قدرتشان نشئت گرفته از اعتقادات مردم میباشد. هر خدایی که تعداد معبودهای بیشتری داشته باشد، قدرتش بیشتر خواهد بود. ماجرای سریال در عصر مدرن روایت میشود. زمانی که پرستش خدایان در حاشیه قرار دارد و عشق به تکنولوژی و مادیات جای آنها را گرفته اند. "شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی دربارهی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشتهی خود را دوباره زنده کند...
در آیندهای نزدیک، یک هدایتگر پهبادهای ارتش ایالات متحده به منظور تنبیه و مجازات به منطقه جنگی فرستاده میشود و در آنجا با یک اندروید ملاقات میکند که ماموریت دارد، یک حمله هستهای را موقف کند و...
هر شش سال یکبار ، در یک نبرد باستانی جنگجویان متخصص "جیو جیتسو" برای محافظت از زمین با یک بیگانه شرور روبرو می شوند . هزاران سال ، مبارزانی که از زمین محافظت می کنند ، طبق قوانین بازی می کنند و پیروز می شوند. تا هنگامی که "جک بارنز" از یک مهاجم بیگانه شکست می خورد و همین امر بشریت را به خطر می اندازد .
یک مراسم کیمیاگری ناتمام باعث میشود بدن دو برادر جوان به نامهای ادوارد و آلفونس الریک به شدت صدمه ببیند. در ادامه، برادران الریک به جستجوی سنگ فلاسفه میپردازند، چون تنها چیزی است که میتواند آنها را نجات دهد...
در سال 1984 و در طول جنگ سرد، پرنسس دایانا (زن شگفتانگیز) با دو دشمن قدرتمند روبهرو میشود: باربارا ان مینروا (چیتا) و مکسول لورد. از طرفی نیز عشقش استیو ترور برای کمک به او برمی گردد...